جدول جو
جدول جو

معنی کوله بیان - جستجوی لغت در جدول جو

کوله بیان(لِ چِ)
دهی از دهستان ییلاق که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوته بین
تصویر کوته بین
کوتاه بین، تنگ چشم، نظر تنگ
فرهنگ فارسی عمید
(تَ زَ)
کوتاه بین. (فرهنگ فارسی معین). اندک بین. خردک نگرش. کوتاه نظر. کم بین. خرده نگرش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی
که بلند از نظر مردم کوته بین است.
سعدی.
و رجوع به کوتاه بین شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
به واو معروف، پشتاره که به پشت بردارند و این از اهل زبان شنیده شده. (آنندراج). کولباره. کوله باره. باری که بر پشت کشند. (فرهنگ فارسی معین). باری که بر پشت یا دوش برند و آن بزرگ نباشد. باری خرد که بر کتف توان بردن یا میان دو کتف. باری که بر دوش آدمی حمل شود. باری بر پشت طناب و رسن آن از یک سوی شانه بر سینه افتد و حامل، آن را بر دست دارد. پشته. پشتواره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کوله بار آرزویی بست دل
کآسمان زد زور و از جا برنداشت.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که 220 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَیْ یا)
نام کوه بزرگی در بلاد طی، هنگامی که در بالای آن آتش روشن کنند از سه روز راه پیداست. این کوه بلندترین و بزرگترین کوههای اجاء است و در دو میلی معدن بنی سلیم واقعشده، هارون الرشید هنگام حج به این کوه فرود می آمد. در آنجا کاخهایی یافت می شود و در بالای آن صخرۀ عظیمی بنام صخرۀ ریان دیده می شود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تنگ نظر تنگ چشم: زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان ک حیف باشد این قدر کوتاه بین باشد کسی. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوله بار
تصویر کوله بار
کولباره، باری که بر پشت کشند، بسته باری
فرهنگ لغت هوشیار
باردان، پشتاره، کوله، کوله پشتی، کیسه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تنگ نظر، کوتاه بین، کوته فکر، کوته نظر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
انباشته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سری نترس داشتن، کله شق بودن، متفکر بودن، ایستادن، با کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
به پشت گرفتن، کول گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی